روستای سرآب بیز

روستای سرآب بیز


مقدمه

قیام 17شهریور سال 1357 را می­توان به­عنوان یکی از نقاط عطف مبارزات مردم ایران علیه رژیم پهلوی دانست. چراکه این قیام خونین موجب گشت تا ملت ایران با عزمی راسخ در راستای پیروزی انقلاب اسلامی گام بردارد و این واقعه، عامل موثری در تحکیم عزم و اراده، اتحاد همه نیروهای مخالف رژیم پهلوی و تشدید مبارزات مردمی و تسریع در سقوط رژیم پهلوی به­شمار می­رود. به بهانه سالروز این واقعه عظیم، در این نوشتار به طور اختصار به بررسی زمینه­­های وقوع قیام خونین 17 شهریور و پیامدهای این رویداد مهم پرداخته می­شود.

 

زمینه ­ها و عوامل قیام 17 شهریور

زمینه واقعه 17 شهریور سال 1357 از وقایع 8 ماه قبل از آن یعنی قیام 19 دی سال 1356 مردم قم سرچشمه گرفته است. قیام 19 دی سال 1356 مردم قم نیز جرقه­ای بود که آتش زیر خاکستر انقلاب اسلامی را بر افروخت و انقلاب را در شکل تازه‏ای که عبارت از رویارویی آشکار و مستقیم با رژیم بود به حرکت درآورد و فضای نسبتا مساعد سیاسی سال­های پس از 1355 نهضت را سرعت و شتاب بیشتری بخشید.

شعله­های خشم مردم علیه رژیم پهلوی فروکش نکرد و در ادامه قیام 19 دی در قم، مردم تبریز در اربعین شهداء قم به اعتراض علیه حکومت برخاستند. مردم یزد نیز در اربعین شهداء تبریز دست به قیام ضد رژیم زدند و پس از آن موج اعتراضات مردمی علیه حکومت روز به روز افزایش یافت و در پی آن سیاست ‏سرکوب خونین رژیم نیز تا اواسط تابستان سال ‏1357 بسیار شدید بود. از اواسط تابستان سال 1357 از شدت و گستره اعتراضات و فعالیت­های مخالفان تا حد زیادی کاسته شد و در تیر ماه همان سال، اوضاع کشور کاملا رو به آرامش نهاد. ناظران خارجی، مفسران سیاسی و کارشناسان رژیم به این جمع‏بندی دست ‏یافتند که شاه پس از یک رشته درگیری با شورشیان و سرکوب مخالفان از دی ‏1356 تا این زمان، اکنون ابتکار عمل را به دست گرفته و کاملا بر اوضاع مسلط گشته است و اکنون هیچ خطر جدی رژیم را تهدید نمی‏کند. شاه نیز در پایان این دوره، در یک مصاحبه تصریح کرد که: " هیچ قدرتی توان کنار نهادن مرا نخواهد داشت. چه 700 هزار تن نیروی مسلح از من پشتیبانی می‏ کنند، همه کارگران و اکثریت مردم پشت‏سرم هستند و من قدرتمندم." 

با آغاز ماه مبارک رمضان قیام ملت چهره‏ای تازه یافت و عمق و وسعت‏ بیشتری گرفت. ماه رمضان فرصتی فراهم آورد تا نیروها و چرخ­ های پرتوان انقلاب پس از یک دوره کوتاه رکود و توقف، بار دیگر به حرکت درآید و چنان شتاب بگیرد که رژیم و متحدان آن را سخت غافلگیر کند تا دریابند که سکون و ثبات ماه­های قبل از رمضان آرامش پیش از طوفان و مقدمه یک خیزش همگانی و فراگیر بوده است.

امام خمینی (ره) نیز در آستانه ماه رمضان در پیامی هشت ماده‏ای که به تعبیر برخی، «نخستین منشور انقلاب‏» لقب گرفته است، وظایف مبارزان به ویژه سخنرانان مذهبی را گوشزد نمود و تاکید کرد که این نهضت اسلامی منحرف نخواهد شد و لذا روحانیون می‏باید در افشای جنایات رژیم در این ماه در مساجد و مجامع اسلامی مبارزات مردمی را وسعت‏ بخشیده و به خانواده‏های شهدا و زندانیان رسیدگی کنند. 

وجود هزاران مسجد و حسینیه و نیز ده­ها هزار روحانی در ایران آن روز، بیانگر وجود تشکیلات نسبتا منسجم و متشکل در سراسر کشور بود که در صورت لزوم می‏توانست همه اقشار ملت را مخاطب قرار دهد و با بسیج‏سیاسی به صحنه بکشاند و در جهت آموزه‏های رهبران شیعی به حرکت درآورد.

با فرارسیدن ماه رمضان جنبه مذهبی انقلاب ایران نمود بیشتری یافت. در پی فضای نسبتا باز سیاسی سال­های‏56-57 به ویژه در سال ‏57 تا حد زیادی از ممنوعیت ‏برگزاری مراسم سیاسی و مذهبی کاسته شده بود و به اعتراف برخی از فعالان مذهبی، واعظان و سخنرانان دینی، آزادانه ‏تر از سال­های قبل می‏توانستند در منبرها و مجالس سخن بگویند و ممنوعیت منبر را کنار بگذارند و به تشریح وضعیت مبارزه پرداخته، مجالس مذهبی را به صحنه‏های اعتراض‏آمیز سیاسی تبدیل کنند. در عمل نیز چنین شد. بسیاری از مردم و حتی برخی مقامات سیاسی و نظامی خود فعالانه در این مراسم مشارکت می‏جستند. در پایان مراسم انبوه جمعیت ‏حاضر در مساجد به راهپیمایی و تظاهرات خیابانی دست می‏زدند و در محل­های ویژه به یکدیگر می‏پیوستند و از این رهگذر صحنه‏ای پرشکوه و خیره‏کننده ایجاد می‏شد. این مسائل در مجموع ضمن اینکه زمینه یک رویارویی بزرگ مردم و رژیم پهلوی را ایجاد کرد، اسباب نگرانی دولت را نیز فراهم ساخت.

 

 

نخست‏وزیری شریف امامی و زمینه سازی برای واقعه‏17 شهریور

افزایش نارضایتی­های مردمی و گسترش بحران و تنش داخلی که بی‏وقفه از آغاز ماه رمضان در سراسر کشور خود را نمایاند و پس از آتش‏سوزی سینما آبادان شدت یافته بود، بار دیگر شاه و نخبگان رژیم را هراسان ساخت و به بازنگری در سیاست ­های موجود وادار کرد، تا با سازوکاری جدید آرامش را به کشور بازگردانند. زیرا مخالفت ها با رژیم، اکنون از حد اعتراضات موردی گذشته و مردم خواستار سرنگونی نظام شاهنشاهی شده بودند. لذا شاه و مشاوران نزدیکش تصمیم گرفتند تا با استعفای آموزگار و یک رشته اقدامات و اصلاحات دموکراتیک، پشتیبانی ملی را که اینک تصور می‏شد در حال از دست رفتن است، برای رژیم فراهم آورند. از همین رو، نخست ‏وزیر جدید، جعفر شریف امامی، با شعار «دولت آشتی ملی‏» در 5 شهریور1357 بر کرسی صدارت تکیه زد. بسیاری از شخصیت­ها و محافل نزدیک به شاه انتخاب شریف امامی را به نخست‏ وزیری بهترین گزینش ممکن ارزیابی کردند. 

 سوابق و تجارب طولانی او از نگاه آنان وی را به صورت چهره‏ای کاملا ورزیده و مسلط جلوه می‏داد که انتسابش به خانواده روحانیون و نیز سلامتی جسمی و فکری و طبع آرام او در چنین شرایط بحرانی و حساس برای حکومت نویدبخش می‏نمود. او سال­ها از مشاوران نزدیک شاه محسوب می‏شد و با بسیاری از روحانیون میانه‏رو روابط دوستانه داشت. اما از نگاه مردم شخصیتی که ‏13 سال در راس مجلس سنا، بنیاد پهلوی و ده­ها مؤسسه بازرگانی به شاه خدمت کرده بود از کسانی چون هویدا، اقبال و علم چیزی کم نداشت و همه جا در فساد و دیکتاتوری رژیم نقشی انکارناپذیر داشت. با این همه نباید از یاد برد، نسلی که اکنون به مخالفت ‏برخاسته بود و شاه می‏کوشید با استعفای آموزگار به آنان امتیاز بدهد، چندان به پیشینه شریف امامی نمی‏اندیشید، بلکه بنیاد و اساس رژیم را به چالش گرفته بودند.

شریف امامی به اصرار محمدرضا پهلوی و با این شرط که شاه در امور کشور دخالت مؤثری نکند، کابینه خویش را تشکیل داد و بلافاصله سیاست ­ها و برنامه ‏هایی ضربتی برای آرام نمودن مخالفان در پیش گرفت.

عمده فعالیتهای وی در این برهه عبارت است از:

1- قمارخانه‏ ها و بسیاری از اماکن فساد را که همواره مورد اعتراض انقلابیون قرار می‏گرفت، تعطیل کرد.

2- حقوق کارمندان را بدون توجه به بحران اقتصادی کشور افزایش داد.

3- تاریخ و تقویم شاهنشاهی را - برغم آنکه خود اندکی قبل نطقی در تمجید آن ایراد کرده بود - منسوخ کرد.

4- برخی از مقام­های بالای سیاسی، از جمله منسوبین به فرقه بهاییت را برکنار ساخت.

5-  صدها زندانی سیاسی را آزاد کرد.

6- وزارت مشاور در امور زنان را از کابینه حذف کرد.

7- اعلام کرد که انتخابات آزاد بزودی برگزار خواهد شد.

8- قول داد آزادی­های بیان و قلم و اجتماعات و تاسیس احزاب سیاسی مستقل اعمال خواهد گردید، با مخالفان مذاکره خواهد شد، امور مذهبی و اوقاف مورد توجه ویژه دولت قرار می‏گیرد و مقرراتی برای برخورد با فساد مالی خانواده سلطنتی وضع خواهد گشت.

علیرغم تمام این اقدامات، مخالفت­ های مسالمت ‏آمیز که از 21 رمضان به بعد، به شکلی فزاینده سراسر کشور را در برگرفته بود، شتاب بیشتری گرفت که مهمترین آن راهپیمایی روز عید فطر در تمام نقاط ایران بود. 
در تهران نماز عید فطر به امامت دکتر مفتح در تپه‏ های قیطریه و با حضور ده­ها هزار تن برگزار شد. انبوه نمازگزاران پس از پایان مراسم نماز به همراه مردمی که همواره در طول مسیر به آنها می‏پیوستند، راهپیمایی بزرگی ترتیب دادند که تا آن روز سابقه نداشت. آرامش، نظم و سازماندهی تظاهرات که بی هیچ برخورد قهرآمیزی به پایان رسید، شگفتی ناظران داخلی و خارجی را برانگیخت. تظاهرکنندگان با اهدای گل و بوسه به سربازان و با سردادن شعارهایی چون «برادر ارتشی چرا برادر کشی؟» همراه شد و نیروهای انتظامی را به انفعال واداشت. این راهپیمایی انضباط، انسجام و اتحاد نیروهای مخالف رژیم را به شکلی نمایان، به نمایش گذاشت و از تشکیلات پرتوان و همبستگی قدرتمند آنان خبرداد.

سولیوان سفیر وقت امریکا در ایران می‏نویسد: " نظم و سازمان این راهپیمایی در عین حال که موجب تحیر و شگفتی ما شد، این واقعیت را هم آشکار ساخت که ما تشکیلات و فعالیت مخالفان را دست کم گرفته‏ایم و از منابع اطلاعاتی لازم در میان گروه­های مخالف به ویژه روحانیون و بازاریان برخوردار نیستیم." 

سه روز بعد در 16 شهریور، بزرگترین راهپیمایی کشور شکل گرفت که گفته می‏شد در تهران نزدیک به یک میلیون تن فعالانه در آن شرکت جسته ‏اند. در این تظاهرات، مانند راهپیمایی روز عید فطر، زنان مشارکت گسترده‏ای داشتند و در همین روزها شعار معروف «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی‏» که عصاره خواست­های ملت‏ بود، سرداده شد. به دلیل گستردگی و عظمت تظاهرات ‏16 شهریور، ارتش علی‏رغم حضور در خیابان­ها نمی‏توانست ‏به خشونت‏ یا خونریزی متوسل شود. تظاهرکنندگان که در پایان مراسم در میدان آزادی گرد آمدند، نام این میدان را از «شهیاد» به آزادی تغییر دادند.

 

جلسه شورای امنیت ملی برای مقابله با بحران پیش رو

شاه و سران رژیم که از روند تحولات کشور سخت وحشت‏زده و بیمناک به نظر می‏رسیدند، برای مقابله با بحران و ناآرامی­های رو به گسترش بلافاصله در پایان روز 16 شهریور موضوع را در دستور کار شورای امنیت ملی قرار دادند. بر همین اساس، به دستور شاه و به دعوت نخست‏وزیر، نشست اضطراری شورای امنیت ملی با حضور فرماندهان بلند پایه نظامی و امنیتی و اعضای دائمی از ساعت 8 بعدازظهر 16 شهریور آغاز و تا پاسی از شب ادامه یافت. اعضای حاضر در این نشست عبارت بودند از: جعفر شریف امامی نخست‏وزیر، دکتر منوچهر آزمون وزیر مشاور در امور اجرایی، تیمسار ازهاری رئیس ستاد ارتش، سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواک، سپهبد صمدیان‏پور رئیس کل شهربانی کشور، دکتر محمد باهری وزیر دادگستری، دکتر محمدرضا عاملی تهرانی وزیر اطلاعات و جهانگردی و سپهبد احمدعلی محققی فرمانده ژاندارمری کشور. 

 در آغاز این جلسه پس از نطق کوتاه مهندس شریف امامی، نخست وزیر، رئیس ساواک گفت: " راهپیمایی و ناآرامی ­های تهران پس از عید فطر همچنان ادامه یافته است و مطابق گزارش­ها و اطلاعات واصله قرار است فردا جمعه ‏17 شهریور آشوب و اغتشاش گسترده، کشور را فراگیرد. لذا برای جلوگیری از آن لازم است در پایتخت‏ حکومت نظامی اعلام شود. موضوع به اطلاع شاهنشاه رسیده و ایشان دستور داده‏اند که موضوع در شورای امنیت ملی بررسی شود. "

پس از بیان دستور جلسه هر یک از حاضران تحلیل و دیدگاه خود را در مورد رویدادهای اخیر کشور و راهکارها و شیوه‏ های رویارویی با آنها ارائه دادند. نکته جالب این است که اغلب آنها حوادث جاری کشور را به اعمال نفوذها و سوءاستفاده ‏های کمونیست­ها نسبت می‏دادند.

در این نشست ‏سرانجام تصمیم گرفتند در تهران و چند شهر بزرگ از صبح ‏17 شهریور به مدت نامعلومی حکومت نظامی اعلام کرده و به اجرا گذارند. پس از مخابره تصمیمات جلسه شورای امنیت ملی به شاه، وی دستور داد چگونگی اجرای آن بلافاصله در جلسه فوری هیئت دولت در همان شب بررسی شود. در نتیجه نشست فوق‏العاده هیئت دولت در ادامه جلسه شورای امنیت ملی ساعت 22 و30 دقیقه شب با حضور وزرا و نیز ارتشبد ازهاری رئیس ستاد ارتش و سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواک، برگزار شد. پس از ساعت­ها گفتگو و مذاکره مقرر گردید که از روز 17 شهریور در تهران و یازده شهر کشور یعنی قم، تبریز، اصفهان، مشهد، شیراز، جهرم، کازرون، قزوین، کرج، اهواز و آبادان حکومت نظامی اعلام و بلافاصله به اجرا گذاشته شود. پس از تصویب این موضوع برخی از وزرا اظهار داشتند دست کم 24 ساعت ‏به مردم مهلت داده شود تا از جریان حکومت نظامی و تصمیم دولت اطلاع حاصل کنند. اما این نظریه با شدت از سوی سران نظامی و امنیتی رد شد. استدلال آنها این بود که رادیو تا صبح خبر مزبور را اعلام خواهد کرد، به علاوه مسببین و محرکین می‏بایست هرچه زودتر شناسایی و مجازات گردند تا از آشوب آنها جلوگیری شود. 

جمعیت معترض که در روز 17 شهریور در میدان ژاله ( شهدای فعلی) گرد هم آمده بودند، از اعلام ناگهانی حکومت نظامی اطلاع نداشتند. زیرا رسانه‏های رژیم به ویژه رادیو، تنها ساعت ‏6 صبح این خبر را پخش کرده بودند. هنگامی که تلاش کماندوهای رژیم برای پراکندن جمعیت اجتماع‏کننده و جلوگیری از راهیابی جمعیت ‏بیشتر، به میدان ناکام ماند، خشونت آغاز گردید و مردم بی‏دفاع به رگبار بسته شدند. با شروع درگیری انواع سلاح­های آتشین به خدمت گرفته شد. تانکها، مسلسل ها و هلی‏کوپترها از زمین و هوا جنگ خونینی علیه قیام‏کنندگان به راه انداختند. سربازان مسلح، میدان شهدا را از چهار طرف محاصره کرده و با استقرار در پشت‏ بام ها از هر جهت مردم را هدف گرفتند. گوزیچکین، سفیر وقت‏شوروی، در خاطراتش می‏نویسد:" هدف دولت‏ به هیچ‏وجه متفرق ساختن تظاهرکنندگان نبود، بلکه می‏کوشید همه کسانی را که در تظاهرات شرکت داشتند یکجا از میان بردارد. " 

جمع کثیری از حاضران در صحنه به شهادت رسیدند، آمار شهدا و مجروحین این حادثه هیچ‏گاه به طور دقیق شناسایی و مشخص نشد؛ زیرا اجساد کشته‏شدگان توسط کامیونهای ارتش به نقاط نامعلومی حمل و در گورستانهای دسته جمعی دفن شدند. منابع رسمی تعداد قربانیان را87 تن و زخمی‏شدگان را 205 نفر اعلام کردند. اما جبهه مخالف آن را به هیچ عنوان ارقام واقعی ندانست و تعداد شهدا را بین‏3 تا 5 هزار تن برآورد نمود.

هر چند شمار دقیق قربانیان این فاجعه هیچگاه مشخص نشد ولی آنچه قطعی است ، این رقم از چهار هزار نفر بیشتر است. 

امام خمینی(ره) یک روز پس از واقعه 17 شهریور، در ششم شوال 1398ق 18 شهریور 1357 با ارسال پیامی به ملت ایران ضمن ابراز همدردی با ملت، کشتار وحشیانه را محکوم نمودند و دولت آشتی ملی را دولتی تحمیلی و غیرقانونی اعلام داشتند. ایشان در گوشه­ای از پیام خود فرمودند؛ آری چنین است راه امیرالمومنین علی(ع) و سرور شهیدان امام حسین(ع)، ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می­شد.

 

واکنش آمریکا به واقعه 17 شهریور

در میان عکس العمل­ های سیاست‌مداران‌، دولت‌مداران‌، خبرگزاری‌ها و محافل‌ بین‌المللی‌ درباره کشتار مردم بی دفاع ایران در واقعه 17 شهریور، زشت ترین واکنش را مقامات آمریکایی داشتند. کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا با محمدرضا پهلوی‌ تلفنی‌ صحبت‌ کرد و ‌پشتیبانی‌ آمریکا را از وی‌ در اقداماتی‌ که‌ برای‌ برقراری‌ نظم‌ به‌ عمل‌ می‌آورد تأیید کرد. روزنامه‌ها به‌ نقل‌ از اطلاعیه‌ کاخ‌ سفید نوشتند که‌"‌کارتر با شاهنشاه‌ تماس‌ گرفته‌ و وضع‌ کنونی‌ ایران‌ را که‌ در آن‌ تظاهرات‌ ضددولتی‌ به‌ رهبری‌ افراطی‌ها جریان‌ داشته‌ و دست‌ کم‌ 95 نفر کشته‌ بر جای‌ گذارده‌ مورد بحث‌ قرار داده‌ است‌. پرزیدنت‌ کارتر مناسبات‌ نزدیک‌ و دوستانه‌ میان‌ ایران‌ و آمریکا را مورد تأیید قرار داده‌ است‌ و نسبت‌ به‌ ادامه‌ جنبش‌ اعطای‌ آزادی‌ سیاسی‌ اظهار امیدواری‌ کرده است‌."‌ 

خبر حمایت‌ کارتر از شاه‌ آن‌ هم‌ بعد از قتل‌عام‌ مردم‌ تهران‌، موضع‌ امام‌ خمینی(ره)‌ را به‌ شدت‌ تثبیت‌ کرد. امام‌ خمینی(ره)‌ درعکس‌العمل‌ به‌ این‌ پیام‌ کارتر در مصاحبه‌ با رادیو تلویزیون‌ فرانسه‌ فرمودند:"‌آقای‌ کارتر که‌ برای‌ یک‌ زندانی‌ در شوروی‌ آن‌ قدر هیاهو درآورد، پس‌ از کشتارهای‌ پیاپی‌ شاه‌، پشتیبانی‌ خود را از او دریغ‌ نکرد. این‌ به‌ خاطر این‌ است‌ که‌ آمریکا به‌ دنبال‌ منافع‌ خودش‌ فقط‌ هست‌."‌  

 

نتایج و پیامدهای واقعه 17 شهریور

قیام خونین 17 شهریور سال 1357 در ابعاد داخلی و بین المللی دارای نتایج و پیامدهای بسیار وسیعی بود، که مهم­ترین آن تسریع در سیر قهقرایی و سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در 5 ماه بعد از این واقعه است. در اینجا به عمده­ ترین پیامدها و نتایج واقعه 17 شهریور به طور اختصار اشاره می­ شود.

 

 

1- ایجاد انسجام فکری و اتحاد عملی بین مخالفان رژیم پهلوی تحت رهبری حضرت امام (ره)

می توان گفت یکی از اثرات و نتایج مهم قیام 17 شهریور سال 57 انسجام و اتحاد عملی نیروهای مخالف رژیم پهلوی حول محور رهبری امام خمینی(ره) است. درواقع حادثه ‏17 شهریور به اعتبار میانه‏ روها و هواداران اندیشه اعاده مشروطیت ‏سلطنتی به نحو اجتناب‏ ناپذیری آسیب وارد کرد. زیرا دولت آشتی ملی بیش از دو هفته نتوانسته بود به وعده‏های خود وفادار مانده و در17 شهریور نقاب دروغین از چهره خود برداشت. توجیه‏ ناپذیری این واقعه تلخ، راه مسالمت میان شاه و مخالفان را برای همیشه بست و باعث انسجام فکری و اتحاد عملی مخالفان شد و همه گروههای مخالف رژیم پهلوی به این نتیجه رسیدند که تنها یک راه برای نجات جامعه ایران باقی مانده است و آن خروج شاه و سقوط رژیم او و استقرار یک نظام مطلوب است. از همین زمان بتدریج جمع فراوانی از روشنفکران مخالف شاه که سالها در خارج از کشور زندگی می‏کردند، بدون واهمه از بازداشت ‏به کشور بازگشتند تا سهمی از پیروزی را به خود اختصاص داده و در فرایند شکل‏گیری نظام سیاسی آینده تاثیر جدی داشته باشند. طبیعتا بسیاری از آنان متاثر از ایدئولوژی­های سوسیالیستی، لیبرالیستی یا ملی‏گرایی بودند اما خواست و اراده ملی و مذهبی مبارزان، تحت رهبری امام خمینی(س) سرانجام جمهوری اسلامی را به عنوان یک بدیل خدشه‏ناپذیر جانشین سایر الگوها نمود.

2- عمیق­تر شدن شکاف بین مردم و حکومت پهلوی

17 شهریور جدایی و شکاف میان حکومت و ملت را عمیق­تر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. در نتیجه این واقعه، مشی مبارزه مسالمت‏ آمیز در چهارچوب قانون اساسی به منظور احیای نظام مشروطه بشدت زیر سؤال رفت و روحیه تندروی و افراط­گرایی در میان طیف­های گوناگون مبارز و مخالف فراگیر شد و تلاش ها برای سرنگونی رژیم پهلوی به شکلی قهرآمیز و انقلابی مورد حمایت قرار گرفت.

3- فراگیری اعتصابات سراسری و مضمحل شدن دولت

از مهمترین پیامدهای‏17 شهریور توسعه اعتصابات به شکلی فراگیر در سراسر کشور بود که ضربه‏ای مهلک بر پیکره اقتصادی و نیز حیات رژیم وارد آورد. اگر چه تا این زمان اعتصابات به شکلی جسته و گریخته در ایران ادامه داشت، اما همه آنها اولا با هدف منافع صنفی و بهبود شرایط کار و دستمزدها صورت می‏گرفت و ثانیا به صورت پراکنده، جزئی و موردی بود. مهمترین ویژگی دور تازه اعتصابات که در اندک زمانی پس از کشتار17 شهریور آغاز شد، ماهیت کاملا سیاسی آن بود که با هدف از پادرآوردن رژیم و فلج‏ساختن آن صورت می‏پذیرفت.

دو روز پس از رای اعتماد مجلس به شریف امامی ، 700 تن از کارگران و کارمندان پالایشگاه نفت تهران اعتصاب کردند. آنان علاوه بر هدف های رفاهی ، خواستار لغو حکومت نظامی شدند. در26 شهریور کارمندان بانک مرکزی سندی انتشار دادند که در آن از خروج 2 میلیارد دلار ارز به وسیله سران بلندپایه رژیم حکایت می‏کرد. در پی این ماجرا بسیاری از شعب بانک ملی به اعتصابات پیوستند. با آغاز مهرماه و شروع سال تحصیلی دانشجویان و دانش‏آموزان راهپیمایی های گسترده‏ای ترتیب داده و بر دامنه اعتصابات افزودند. در روزهای دوم و سوم مهر اعتصاب وسیع کارکنان پالایشگاه آبادان به نشانه همبستگی با سی هزار تن از کارگران اعتصابی نفت در تهران، اهواز، گچساران و آغاجاری به راه افتاد. بتدریج‏شرکت مخابرات، راه‏آهن، ذوب‏ آهن، بنادر و کشتیرانی، بازاریان، معلمان، دانشگاهیان و سایر مؤسسات اعتصابات را وسعت‏بیشتری بخشیده و اعتصاب‏کنندگان خواستار کناره‏گیری شاه و تشکیل جمهوری اسلامی شدند.

این اعتصابات بویژه در شرکت نفت‏سبب رکود عمده‏ترین منبع درآمد ارزی کشور و حتی دشواری دستیابی به نفت جهت مصارف انرژی، حمل و نقل و سوخت‏حرارتی برای منازل شد. در نتیجه دولت در پی اختلال در سیستم اقتصادی در انجام تعهدات داخلی و بین‏المللی با تنگناهای بسیاری روبرو شد. دولت امریکا نیز در پی توقف پرداختهای ایران، برنامه فروش جنگ‏افزار نظامی را تا روشن‏شدن اوضاع سیاسی تهران به حالت تعلیق درآورد. 

بدین ترتیب با توسعه اعتصابات، آثار ضعف و دوگانگی در مجموعه نظام سیاسی آشکارا چهره نمود و رژیم را درمانده ساخت. چه در همان حال صاحبان سرمایه که سخت‏ به هراس افتاده بودند، از هرگونه سرمایه‏گذاری جدید به شدت ترس داشته و خودداری کردند. در نتیجه بحران بیکاری رو به افزایش نهاد، فرار سرمایه‏ها و خروج ذخایر ارزی تشدید گردید و برنامه‏های توسعه متوقف شده و رژیم در سراشیب سقوط قرار گرفت.

 

4- سردرگمی و متزلزل شدن عزم و اراده رژیم پهلوی در رویارویی با مردم  

به دنبال کشتار17 شهریور اراده و عزم رژیم در رویارویی با ملت ‏سخت ‏به تردید و تزلزل افتاد. چرا که شیوه‏های مرسوم اعم از سرکوب و سازش در عمل شکست‏خورده بود. اجرای حکومت نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت ‏برقراری امنیت و آرامش تلقی می‏شد، نتیجه عکس بخشید. انتشار جزئیات فاجعه 17 شهریور ، نفرت و انزجار ملی علیه حکومت را هرچه بیشتر برانگیخت و بحران و تنش را تا بالاترین حد ممکن افزایش داد و برتردید و دودلی شاه و ناکارآمدی سیاستهای دولت مهر تایید زد. درست از همین هنگام برخی از چهره‏های سیاسی شاخص رژیم با ارزیابی وضعیت کشور از تریبونهای رسمی به انتقاد از عملکرد دولت و مواضع رژیم در برابر انقلابیون پرداختند. این شخصیتها که از درون مجلس، احزاب و سازمانهای دولتی سربرآوردند، آشکارا خواستار استیضاح نخست‏وزیر و برکناری دیگر مقامهای مسئول و سرکوبگر مردم و بازنگری در سیاست های داخلی کشور شدند.

اگر چه شریف امامی بار دیگر از مجلس دولتی رای اعتماد گرفت، اما تا پایان دوره نخست وزیری خود، عملکرد دولت وی بویژه در حادثه‏17 شهریور مورد انتقاد قرار گرفت و بازداشت و مجازات عاملان آن در خواست گردید. شریف امامی این حادثه را به مارکسیست ها نسبت داد و آنها را عامل اصلی خشونتهای اخیر در کشور دانست. او بار دیگر تعدادی از سران رژیم را بازداشت کرد و همه فعالیت های سیاسی را آزاد اعلام کرد. حزب رستاخیز را منحل ساخت و بازگشت همه کسانی را که به قانون اساسی اعتقاد دارند به کشور بلامانع اعلام کرد و با سنجابی و کاظم شریعتمداری مشورت کرد؛ اما همه این تدابیر، نتوانست او را از این مهلکه‏ نجات دهد. زیرا اعتماد به وی از بین رفته بود و امام به عنوان رهبر مخالفین از پاریس، که به عنوان یک پایگاه بین‏المللی بود، سرنگونی رژیم سلطنت و استقرار نظام جمهوری اسلامی را خواستار گردید.

شاه برای یافتن یک راه حل فوری و ضربتی برای پایان دادن به وضع آشفته و انقلابی کشور، با صاحبنظران امور ایران و کارشناسان داخلی مشورت می‏کرد. جمع‏بندی و حاصل این گفتگوها شاه را به این نتیجه رساند که ریشه همه این نارضایتی ها در توسعه فساد و سوء استفاده‏های کلان مادی نهفته است و اگر پرونده‏های اختلاس­ها و فسادها بسرعت‏بررسی شده و نتیجه به اطلاع عموم برسد نگرانی­ ها و گرفتاری­ های موجود برطرف خواهد شد. 

یکی دیگر از تدابیر رژیم به منظور مقابله با توسعه انقلاب طرح تسلیح هواداران شاه در میان عشایر بود که با این هدف صورت می‏گرفت که ایلات یادشده به تظاهرات مردم شهرها حمله نموده، آنها را در هم کوبند. 

اتخاذ این سیاست های ضد و نقیض که رژیم را سخت‏سردرگم ساخته بود سرانجام به تشکیل کابینه نظامی ازهاری منجر گردید.

 

 

 

5- تردید و تزلزل در انسجام ارتش شاهنشاهی

حوادث‏17 شهریور و ادامه حکومت نظامی، انسجام ارتش را متزلزل و اراده آن را با تردید مواجه ساخت. استقرار طولانی مدت ارتش در میدانها و چهارراه­ها و مراکز مهم شهر همانند پلیس و نیروهای انتظامی به منظور مقابله با انقلابیون، از کارآمدی ارتش و توان آن می‏کاست. چرا که ارتش اساسا به منظور حفظ امنیت مرزها و پاسداری از کشور در برابر تهدیدات خارجی به وجود آمده بود. اما اکنون ارتش می‏بایست تحت فرمان فرمانداری­های نظامی و شورای امنیت استان عمل کند که خواه‏ناخواه با هیئت دولت و سایر مراکز قدرت در نحوه و اجرای فرمان­های حکومت نظامی اختلاف نظر می‏یافت. این واقعیت‏ با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با بدنه نیروهای مسلح از نظر گرایشهای سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت، موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان سخت تضعیف می‏کرد. بدنه ارتش در برابر شعارهای انقلابیون از اقدام به خشونت اجتناب می‏ورزید و گاه با فرار از پادگانها دسته به دسته به تظاهرکنندگان می‏پیوست. این الگوی برخورد سربازان با مردم مورد توجه برخی از سران رژیم نظیر ارتشبد فردوست قرار گرفت و آنان خواستار لغو فوری حکومت نظامی در همه شهرها شدند.

امام خمینی(س) یک روز پس از17 شهریور در اعلامیه ‏ای در نجف خطاب به ملت ایران، شاه را عامل اعلان حکومت نظامی و مسئول مستقیم کشتار مردم دانستند و به ارتشیان هشدار دادند تا در کنار ملت قرار گیرند و از همین زمان با تلاش رهبران محلی انقلاب، بسیاری از ارتشیان به ملت پیوستند.


6- سردرگمی آمریکا درباره مسائل ایران  

تا وقوع حادثه‏17 شهریور هنوز هیچ یک از سران کاخ سفید در ریاست جمهوری، وزارت خارجه و سازمان سیا، بحران ایران را جدی و نگران‏ کننده نمی‏دانستند. آنان با اظهارنظرهای سطحی و خوشبینانه خود درباره توانایی تردید ناپذیر شاه در کنترل اوضاع کشور و خاورمیانه به حمایت‏خود ادامه می‏دادند. 

درواقع می توان گفت واقعه 17 شهریور نخستین زنگ خطر را برای زمامداران امریکا به صدا درآورد. از همین زمان گروهی از سران امریکا به بررسی دقیق تر و بازنگری کارشناسانه در حوزه مسائل ایران ترغیب شدند. در پی آن انبوهی از کارشناسان سیاسی، نظامی، اقتصادی و خبری آمریکا به منظور بررسی همه جانبه وضعیت ایران وارد کشور شدند. اظهارنظرها و رهیافت های متفاوت آنان در پی ناآرامی­ های فراگیر در سطح کشور، مقدمه پیدایش دو طرز تفکر و دو خط مشی در ارتباط با ایران از سوی مقامات واشنگتن شد: یکی هواداران مشی مسالمت ‏آمیز و طراحان راه حل سیاسی به ریاست ‏سایروس ونس، وزیر خارجه و شخصیت هایی چون ویلیام سولیوان سفیر آن کشور در ایران؛ و دیگری طرفداران خشونت و شدت عمل و سیاست مشت آهنین به رهبری برژینسکی - مشاور امنیت ملی کارتر - و با حمایت وزیر دفاع و دیگران که بی‏وقفه تا آغاز کنفرانس گوادالوپ ادامه یافت. پیامد این نگرش ها و راهکارهای متفاوت آن، سردرگمی هرچه بیشتر آمریکا در امور ایران بود که با توصیه‏های ضد و نقیض به شاه همراه می شد و در نتیجه مسیر انقلاب را هرچه بیشتر هموار می ‏ساخت.

 

7-  خطای استراتژیک رژیم و گسترش جهانی اهداف انقلاب از زبان امام خمینی (ره)  

شریف امامی در آغاز تصدی نخست‏وزیری و درباره برنامه‏ها و سیاست های دولت آشتی ملی در مورد بازگشت امام خمینی اعلام کرده بود که بازگشت ایشان به کشور بلامانع است.  در پی آن در تاریخ‏7 شهریور1357 و - پس از تقریبا 15 سال - روزنامه اطلاعات عکس امام را در صفحه اول خود چاپ کرد و از اعزام هیئتی به منظور مذاکره و بازگشت ایشان به نجف خبر داد. اما رهبر انقلاب در همان روز، نخست‏وزیری شریف امامی را «نیرنگ شیطانی شاه‏» خواند و پیشنهاد آشتی با روحانیان را «وعده پوچ و فریبکارانه‏» دانست و مردم را به مقاومت و مبارزه تشویق کرد. 

با وقوع حادثه‏17 شهریور امام(ره)، شاه را مسوول مستقیم کشتار مردم دانست و خواستار انهدام رژیم شاهنشاهی شد. ایشان در این رابطه فرمودند : " 17 شهریور مکرر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا و شهدای 17 شهریور مکرر شهدای کربلا و مخالفان ملت ، مکرر یزید و وابستگان او هستند. 

شکست دولت آشتی ملی در پیشبرد سیاستهای خود و ناکامی در جلب همکاری و مشارکت نیروهای سیاسی و مذهبی مخالف، رژیم را به اخراج امام از نجف متقاعد ساخت تا ایشان را هرچه بیشتر در انزوا و تنگنا قرار دهد. هنگامی که حکومت نظامی اعتبار خود را از دست داد و موج فزاینده اعتصابات کشور را فراگرفت، تبانی و همکاری دولت های ایران و عراق برای اخراج امام از نجف (در چهارچوب قرارداد 1975 الجزایر) آغاز گردید. در این راستا، هنگامی که وزرای خارجه دو کشور برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک رفته بودند، مذاکراتشان را در این باره از سرگرفتند. بلافاصله امام در تنگنا و محذورات بیشتری قرار گرفت و محدودیت های فراوانی برای ایشان اعمال شد و مامورین امنیتی عراق منزل امام را به محاصره گرفتند. این فشار که به منظور سکوت اجباری امام صورت می‏گرفت، نتیجه معکوس داد. ایشان حاضر به تمکین از سیاست های دولت عراق نشده و لذا تصمیم به عزیمت از خاک عراق گرفته و در پی ممانعت دولت کویت رهسپار پاریس گردید.

این سیاست‏شاه که تصور می­کرد بدینوسیله خطر مبارزه انقلابی امام (ره) را رفع کرده است  در حقیقت‏ یک خطای استراتژیک بود؛ زیرا با رفتن امام به پاریس ، وی در مواجهه مستقیم با محافل خبری و سیاسی جهان قرار گرفت و ‏توانست در سطحی گسترده تر ، آرمان ها و مواضع انقلاب را برای تمام جهانیان بازگو کند. این مسائل سبب شد تا بخشی از نیروهای مذهبی و ملی چاره‏ای جز پیوستن به صفوف انقلاب تحت زعامت امام خمینی(ره) را نداشته باشند و این معنایی جز صعود امام خمینی(ره) به موضع رهبری بلامنازع و بی‏همتا در ائتلاف انقلابی نداشت.


نتیجه گیری

شاید بتوان گفت یکی از افتخارات ملت ایران که تبلور وحدت و یکپارچگی آنان و کینه ­شان نسبت به رژیم پهلوی بود واقعه 17 شهریور سال 57 است. چراکه در این روز بسیاری از زنان، مردان و کودکان توسط رژیم محمد رضا پهلوی به شهادت رسیدند و این روز یکی از نقاط عطف در تاریخ انقلاب است. آتش خشم مردم علیه رژیم پهلوی که از دی ماه 1356 شعله ­ور شده بود نقطه اوج آن 17 شهریور 57 است. این واقعه، این نکته را گوشزد کرد که جنبش مردم دیگر نمی­توانست به صورت مسالمت آمیز دنبال شود. زیرا طغیان و عصیان مسلحانه و خشمگین رژیم پهلوی علیه مردم نمایان شده بود و ملت دیگر تحمل این رویه را نداشت . بر همین اساس، پس از واقعه 17 شهریور شاهد همگامی و همراهی برخی از مخالفین رژیم پهلوی که امید به بهبود و اصلاح نظام در چارچوب قانون اساسی مشروطه را داشتند به صف مردم و سایر نیروهای مبارز علیه رژیم تحت رهبری امام خمینی(ره) پیوستند. 17 شهریور که به تعبیر امام خمینی(ره) از ایام ا... است، چنان تأثیر شگرفی در روند قیام مردم ایران علیه استبداد و استثمار گذارد که حدود 5 ماه پس از آن یعنی در روز 22 بهمن همان سال، پیروزی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست. نکته بارز دیگر واقعه 17 شهریور، چهره واقعی مدعیان دفاع از حقوق بشر بویژه آمریکایی­ ها را برای همه آشکار شد. حمایت آشکار دولتمردان آمریکا از جنایات و خون آشامی رژیم پهلوی علیه مردمش در واقعه 17 شهریور پرده از چهره مزورانه آنان برداشت و ماهیت اصلی این مستکبران را برای مردم ایران بیشتر مشخص کرد.  


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: اسماعیل گشتاسب ׀ تاریخ: سه شنبه 13 شهريور 1396برچسب:17 شهریور, جمعه سیاه, شاهنشاهی, پهلوی, شهداء , ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , sarabiz.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com